دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

خداروشکر............

سلام سلام خوبم خوبید؟؟؟؟؟؟؟؟شاید یکم خوشحالم اخه یکی از درسا رو که مطمعا بودم میوفتم استادم قبولم کرده اونم چی ۳ واحدی رو........خداروشکر........از یه درسه دیگه که ریاضی هست از اونم میترسم.............ولی هنرهای معاصرم رو۲۰شدم...........ببینم میشه این ترم ۲۲ تا واحد وردارم معدلم به ۱۷ میرسه یا نه...........ارزوی موفقیت دارم براتون...........درپناهش......

کات...........

سلام خوبید وای نگید که من خوبم نه.........فردا امتحان ریاضی {دانشگاه}ررو دارم چرا تو طوله ترم نخوندم که حالا توسره خودمو کتاب بزنم...................سخته..........خسته شدم...........ولی به درک هرچیه بهتر از دوران مدرسه است که خودکشی میکردی اخرش اسمه دانش اموز روت بود من راضیم وسختیاشو به خاطره شیرینیاش به روم نمیارم.........دلم تنگه.........نمیدونم چرا..........گرفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/......نه ......جدیدا همش تو دلم اشوبه یا یه حسه دل شوره......چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟دوسه شبه اصلا خواب ندارم ....ای بابا این دردای ماهم که تمومی نداره.....ولی شاید بخندید......حسه سبک بودنو دارم////.......نه دغدغه اینکه کسی به گوشیم زنگ بزنه نه اینکه گوشیم دسته داداشم نیوفته به هردلیلی...یا بهقول خودشون کسی نیست که بخواد غیرتی بازی بیخود برام در بیاره....یا دعوایی باشه.......یه حسه ازادانه بودنی رو دارم حس میکنم......ازاده ازاد.........خیلی دیر به این نقطه رسیدم...........ضرر از هرجا گرفتنش منفعته..ولیخوب.............امیدوارم همین جوری بمونم...........اخه ادم با پسر دوست باشه که چی.........؟؟؟؟؟؟؟....برای ازدواج.............خندهداره کسی که بچه خوبی باشه هیچ وقت دنباله یه عشق خودش نمیره بعد به خدا بسپاره.....از اول خدارو واسطه میکنه بدونه رفتن دنباله اون فرد یا دوست شدن با اون...........من تازه بعده هجده سال تازه فهمیدم ادم باید از خدا بخواد هیچ وقت خودشو به خودش وا نزاره همیشه بخواید ازخدا بهتون نگاه کنه رو کاراتون نظارت داشته باشه  اگه به خودتون بزاره خودت میمونی و عقلت که ناچیزه اون وقت هزار کار انجام میدی که بهدن پشیمون خواهیشد........پس دوستانه من ازخدا بخواید خودتون رو به خودتون وا نزاره این دعای منه عاجز سره نمازامه................خدایا واقعا دوست دارم{{{{{{{{{{{عشق حقیقی فقط تویییییییی}}}}}}}}}}}  

       

شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی

آوای تو می خواندم از لایتناهی

آوای تو می آردم از شوق به پرواز

شبها که سکوت است و سکوت است و سیاهی

امواج نوای تو به من می رسد از دور

دریایی و من تشنه مهر تو، چو ماهی

وین شعله که با هر نفسم می جهد از جان

خوش می دهد از گرمی این شوق ، گواهی

دید از تو گر صبح ابد هم دهدم دست

من سر خوشم از این چشم به راهی

ای عشق تو را دارم و درای جهانم

همراه تویی، هر چه تو گویی و تو خواهی