دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

پسری فشن در لباس غیرت...........................

این متنی رو که میخوام بگم بر میگرده به 2 روز پیش که هنوز فرصت نشده بود بگم برای من که خیلی جالب بود تو جامعه ما و این فردین بازی ها؟؟؟؟؟یعنی اینجور کسا هم هستند؟؟؟؟؟؟؟؟

من به دلیل اینکه باتری گوشیمو عوض کنم مجبور بودم گوشیمو به چند مبایل فروشی نشون بدم به 3 مبایل فروشی نشون دادم که حسابی دل و روده ی گوشی رو میریختن بیرون4 مغازه که پسرای به قوله ما ها فش و فوش بودن وارد شدم مثل مغازه قبلی ها گوشی رو ریختن به هم یکیشون به من گفت از 3 نفر گوشی بمونه فردا ببرم علاءالدین گفت تو گوشی چیزی نداری و منم چون مطمین بودم گفتم نه و گوشی موند اونجا.اومدم خونه روز بعد رفتم یکی دیگشون بود گفت تو پاساژ پیدا نشده باتری گوشیتون و من گوشی رو گرفتم و اومدم فردا صبح اومدم رمه گوشی رو در بیارم دیدم رم نیست درصورتی بود که من رمم رو با زنداداشم عوض کرده بودم دیدم تو رم چیزی نداره یادم رفت رم رو در بیارم وفتی اومدم رم و دربیارم اهنگ بریزم توش دیدم رم نیست زنگ زدم به زنداداشم گفترمه گوشی رو یکی از این مبایل فروشی ها پیچونده بجاش برات میخرم که زنداداشم کقت{20 تا از عکس هایی رو که تو عروسی پسر خالم انداخت بود تو رم بوده ولی چون گوشیه من چینی هست فکر میکردی تو رم چیزی نیست}منو میگی پشت تلفن مردم .حساب کنید مبیل فروشی هایی که رفتم اکثرا با برادرم انلاین بودن.منو میگین کم مونده بود قلبم وایسا گفتم مبایل روشی دومی که هی چرت وپرت میگفت پیچونده اگه عکسای زنداداشم پخش بشه چی؟؟؟؟؟؟؟؟دیگه قلبم داشت وایمیستاد.گفتم بعد از ظهر به مبایل فروشیه که بچه های فش و فوش داشت به اون زنگ میزنم قسمش میدم که اگه ور داشته بشه .که ساعت حدودا 7 بعد از ظهر بود دیدم تلفن خونه زنگ میخوره ورداشتم گفت از مبایل همتا زنگ میزدم همین که گوشیم دستشون مونده بود من یک بار از خونه به مبایلی زنگ زده بودم ببینم اومده از بازار یا نه.خودش پسره میگفت بهت مام شماره هایی که نا اشنا بودن زنگ زدم ازشون مشخصات خواستم تا تونستم شما روپیدا کنم.گفت خانوم رمتون دسته من جا مونده خواستم برم بازار در اوردم ک هبازاریا نپیچونن.گفتم تورو خدا نگاه نکردینش گفت تو مثل خواهر من پس غیرتمون کجا رفته انقدرم بی .... نیستیم میتونستم بهتون زنگ نزنم و رمو بپیچونم ولی به الاخره ما هم وجدان داریم انقدرم اشغال نیستیم.وای منو میگید انگار دویاره متولد شدم حساب کنید اگر عکسای زنداداشم پخش میشد چی میشد............اینو گفتمکه دیگه از ظاعره ادما نخوایم قضاوت کنیم.

تولدم مبارک...............

سلام ای بد نیستم نه زیاد خوب نیستم این مدت غایبیم به خاطره این بود که سیستم ویروس گرفته بود و حوصله نصبم نداشتم کلاسای دانشگاهم که میرفتم .بگذریم.اره فردا تولدم یهنی ۳ دقیقه دیگه میشه روزی که من بدنیا اومدم و میشم ۱۹ ساله دلم بدجور گرفته نمیدونم شاید غریبیه تولدم به خاطره اینکه تنهام معلومه .خانواده که فردا تبریکشونو میگن امروزم نگفتن که فردا مثلا سورپرایزم کنن.فکرمیکنن من یادمم نیست البته من اینجوری نشون دادم باورتون میشه اصلا از اینکه بگن تولدت مبارکبدم میاد روز تولد هم مثل سایر روزها کی چی؟؟؟؟حالا که هستم هرسال که میگذره وقتی ادم مستقل تر میشه تنهاترم میشه به فرض تولدم هم باشه که چییییییی؟؟؟؟؟اصلا امسال برای عیدم ذوقی ندارم که چی؟؟؟؟هر سال برای سفره درست کردن خودمو خفه میکردم طوری بود سفرم تو فامیل تک بود ولی امسال حتی به سفره هفت سین فکرم نکردم........شاید شبه تولدم درست نیست از تنهایی بگم از بی حوصلگیم ولی میدونید یه مسایلی پیش میاد که ادم از خودشم بدش میاد .شاید بگید خوب چرا جایگزین تنهاییت کسی رو نمیزاری بدم میاد اسم دوست یا رفیق شدن میاد بدم میاد وگرنه انقدر تو دانشگامون ریخته ...اخه ادم به کی اعتماد کنه به کدوم پسر که به مسایل جنسی و همساله اون فکر نکنه و فقط به خاطره خودت بخواد تا باهاشون دوست میشی {تجریه خودم نداشتم ولی دوستام و دیدم}ازت میخوان تو جلسه اول دست بدی بهشون جلسه دوم بزاری نوازشت کنن ۱ هفته به این منوال بعد میگن عزیزم دوست داریم میخوام حست کنم حداقل بزار ببوسمت بعد از ۲ هفته که دختره پا داد پیشنهاد سینما و همساله اون میدن که راحتتر باشن و بعده چند هفته به دختر پیشنهاد میدن تو بیرون که نمیشه حرف زد بریم خونه راحت تر حرف بزنیم رفتن همانا و.............................عاقبت رفاقتم همینه حداقل ۴۰ /۵۰ نفر از دوستام قضیشون همین بوده اونوقت ادم این تنهایی رو به نظرتون میشه با همچین ادمای اشغالی پر کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟لیاقت احساس پاکه ادمو دارن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دخترا هم که ساده و بدبخت و خر انقدر زود عاشق میشن ولی نمیدونن با چه هیولایی دارن میپرن........از اینم بگذریم...........تولدم مبارک.حس میکنم تولدم غریبانه است ولی برای خودم همینشم مقدسه اعتقاد دارم در پی هرسختی اسانی نهفته است.پس پیش به سوی تنهایی سختیی ملایمت اسانی. و این شاخه گل رو تقدیمه خودم میکنم.نخندید خوب مگه تا حالا ندید ......تنهاییی همینه گله ای نیست..........  

............................................. 

آبی تر از آنیم که بیرنگ بمیریم.............از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم.............تقصیر کسی نیست که این گونه غریبیم..............شاید که خدا خواست دلتنگ بمیریم