سلام خوبید خوبم مرسی چه خبرا ...ای بابا کنکورم دادیم هم منحصرا زبان و هم انسانی جفتشونم سخت بود برام دعا کنید فبول شم ازاد هم سه شنبه باید برم تجریش کارت بگیرم ۵ شنبه هم امتحانم هسنش انتخابمم مدیریت تهران جنوب بوده هرچی صلاحه ولی باید قبول شم واسم دعا کنید ممنون .درپناهشششش......
حاصاضرب توان در ادعا مقداری
ثابت است . هرچه توان انسان
کمتر باشد ، ادعای او بیشتر
است و هرچه توان انسان بیشتر
شود ، ادعایش کمتر
.....................................
همه ی مداد رنگی ها مشغول بودند...به جز مداد سفید...هیچ کسی به او کار نمی داد
.همه می گفتند:{تو به هیچ دردی نمی خوری}...یک شب که مداد رنگی ها...
توی سیاهی کاغذ گم شده بودند...مداد سفید تا صبح کار کرد...ماه کشید...
مهتاب کشید...و آنقدر ستاره کشید که کوچک وکوچک و کوچک تر شد...
صبح توی جعبه ی مداد رنگی...جای خالی او...با هیچ رنگی پر نشد
...............................................
این جهانی که همش مضحکه و تکراره ......... تکه تکه شدن دل چه تماشا داره
فکر می کردیم عاشقی هم بچگیست... اما حیف این تازه اول یک زندگیست...
زندگی چیزیست شبیه یک حباب.. عشق آبادیه زیبایی در سراب... فاصله با آرزو
های ما چه کرد... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد
دوست عزیز سایت بسیار زیبایی دارید به سایت ما هم سری بزن
سلااااااام
متنت عالییییی بووووووووود مثل همیشه.
گر چه بازم خبر ندادی به من.
راستی می خوام سه شنبه تو وبلاگم جشن تولد بگیرم.میایی؟
۱۱ تیر تولدمه.
مَردم آپ می کنن و خبرِ فقیر فقرا رو نمی گیرن.
سلام منا جون. خوبی؟
خیلی زیبا بود. آفرین. آپ خیلی با حالی بود.
موفق باشی
برات ارزوی موفقیت میکنم
سلام
من اپ کردم.
خوشحال میشم به من سر بزنی.
موفق باشی
سلام دوست قدیمی
خوبی ؟
چی کار می کنی ؟
من برگشتم
تو بلاگم توضیح می دم کجا و چرا ناپدید شده بودم
ممنون که بهم سر زدی
همیشه خوب و خوش باشی
به زودی میام پیشت
تا بعد
سلام منا. خوبی؟
مرسی که همیشه به من سر می زنی و زحمت زیادی می کشی.
من آپم
سلام
ببخشید یه مدت نیودم
کنکور چطور بود؟؟ خوب دادی؟؟
قصه مداد رنگی رو داشتم یادش بخیر بچگی ها
کلی گریه کرده بودم برا مداد سفید!