به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد
تو کـتاب قـصه ی من، این رمان عاشقـانه
سهم تو تمام من بود، سهم من اوج ترانه
آخرین فصل کـتابه، کسی باورش نمیشه
خودتم فکر نمیکردی که بری واسه همیشه
آخر قصه چه بد بود، یه سفر بـخیر ساده
من و انتـظار ممـتـد، تو و بی مرزی جاده
وقـت معـراج تـرانـه، تـو واسـم قوت بالی
حالا تو هق هق گریه ام، جای شونه ی تو خالی
خاطره هات رو نگه دار، ای مسافر به سلامت
یکی اینجا چشـم به راهه، حتی تا روز قیامت
فکـر من نباش عـزیـزم، قـدم آخـرت رو بـردار
خودت رو مثل یه آواز، توی حنجره ام نگه دار
زندگی همینه جونـم، هر رفیـق یـه نردبونه
جای مـن خاک زمـینه، جای تـو، تو آسمونه
تـو نمـوندی اما اسمـت، تـا ابـد قـله نشینه
تقصیر تو نیست عزیزم، رسم روزگار همینه
خط های سفیـد جاده، میگن از تو دورم اما
وقتی چشمام رو میبندم، میبینم که با همیم ما
خاطره هات رو نگه دار، ای مسافر به سلامت