تورا گم کرده ام امروز ...وحالا لحظه های من ..گرفتار سکوتی سرد وسنگینند... وچشمانم...که تا دیروز به عشقت می درخشیدند ...نمی دانی چه غمگینند ..چراغ روشن شب بود ..برایم چشم های تو.. نمی دانم چه خواهد شد....پر از دلشوره ام... بی تاب ودلگیرم.....کجا ماندی که من بی تو هزاران بار،در هر لحظه می میرم
بشنو از این غم که از غمها جداست
راز مه رویان اسرار خداست
دل حدیث عشق پر خون میکند
غم حدیث عشق و مجنون میزند
تب در این وادی به می نی میزند
راز مصلوبان این دی میزند
راز مصلوبان این ره هم نداست
همندای بی صدای رهنماست
رهنما از دیر عشاقان جداست
رهنما خود عشق و عاشق بی صداست
عاشق این دیر از غمها رهاست
غم اسیری خواهد و این بی بهاست
عاشق این ره تو میدانی؟ نمی دانی کجاست
عاشق این ره در این دنیا فناست
عشق را بستر در این وادی نمید انی بهاست
عشق را گر یافتی دنیا سرای بی بهاست
عاشق این ره ز عاشقهای این سامان جداست
عشق از اسرار فرار خداست
سلام مونا خانم
ورود شمارو به دنیای وب لاگ تبریک میگم
ممنونم که به من سر زدی
خوشحالم که به عنوان اولین نفر براتون کامنت می ذارم
امیدوارم در راهی که پیش گرفتی موفق باشی.