پیش آن سلسله مو مشت ما وا شده بود
وسط اینهمه کوه تیشه رسوا شده بود
همه بر ساحل عشق تشنه می رقصیدند
روح مرموز اتش مثل دریا شده بود
بهترین لحظه ی عشق با تو پیدا شده بود
باز غوغا شده بود باز غوغا شده بود
گرچه ای دف زن مست شیشه ی باده شکست
یک بغل مستی نور قسمت ما شده بود
دیدم اهریمن شب در شب کشتن خویش
انقدر نی زده بود تا اهورا شده بود
رفته بودم به ببرش پیرهن پاره کنم
یوسف از فرط جنون چون زلیخا شده بود
سلام.سعی کن با فونت ریزتر بنویسی.تا وبلاگت قشنگ بشه
موناجان سلام
زیبا و با احساس بود
از مستی حذر باید کرد
منم آپم بیا تا ببینمت
بای
سلام خوبی؟
خیلی زیبا بود موفق باشی گلم.
من لینکت کردم دوست گلم
سلام گلم خوبی؟
من آپم
بیا پیشم که وبلاگم حضور سبزت رو کم داره عزیزم
موفق باشی
سلام دوست جدیدم مونای عزیز امیدوارم موفق باشی دررشته کانگ فو. وقت کردی بهم سربزن خوشحال می شوم
سلام دوست خوبم
زیبا بود
وقت کردی به منم سر بزن
شاد باشی