دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

دختر کهکشان تاریک

عاشقانه من

........

عشق دیگر از شفقت بر کنار افتاده است / هرچه عاشق زارتر معشوق از او بیزارتر . . .

سلامی دوباره

سلام اره بی وفا شدم نسبت به وبلاگم راستش انقدر سره ادم با این کارا  یرگرمه وقت نمیکنه بیاد به الخره ادم یادش نمیره که توی این وب بود که از خستگی هام مینوشتم توی این وب بود که از تنهاییمو از خواستار دانشگاه رفتن و داشتمو میگفتم بد نیستم میرم دانشگاه و میام با این گرگای این کشرم دارم میسازم چیجوری ادم با قطعیت بهشون بگه که اهل رفاقت نیست درحالی که بار اول همشون تو لباس میشن جدا چیجوری ادم به ۵۰ تاشون بگه نه ۵۱ نفر چیجوری نه بگه در صورتی که تنهایی رو تو خودش حس میکنه درصورتی که میبینه چقدر دوختر پسرا باهم راحتن اونوقت من بحث اعتقادیم اجازه نمیده باهاشون راحت باشم بد میبینم همونا هم موفق ترن.ادم خسته میشه ...چیکارکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟جای من بودید چیکار میکردید.............یه زمانایی ادم تو تنهاییش داره میمیره یه نفر مثل یه رویا مثل همون اسب سفیده که توبچگی بهمون میگفتن میادو جلوت سبز میشه ولی تو وقتی میگی نه بهش بیشتر داغون میشی از یه طرف ۲ /////////۳ تجربه ای که داشتم اجازه نمیده بهم بهشون بگم اره منم باهاتون رفاقت میکنم تجربه ای که خداروشکر خودم با پاکیزگی کامل تو دوستی یا رفاقت کسب کردم..................پس همه که شدن نه...........................پس کی اره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

حوصله اومدن نوشتن و اصلا ندارم.فقط دعاکنید برام

دوباره دعوایشان شده بود.مرد اصلا حرف نمیزد.

زن میگفت: آخه نمیگی من چطور باید خرج خونه رو در بیارم؟ دستامو ببین..ببین عروست شده نظافتچی خونه همسایه ها .

مرد چواب نداد .زن چادرش را کشید جلوتر .دوباره زیر چشمی به اطراف نگاه کرد .کسی نبود .جاری تر

شد .گفت : این هم از شازده بزرگت که میگفتی درسخونه .آقا دوتا تجدید اورده .تازه میگه همه معلم

خصوصی دارن . منم میخوام .

مرد ساکت بود . زن خندید و گفت : یه خبر خوب هم بهت بدم . برای نرگس , خواستگار اومده . کاش بودی و می دیدی.

و بعد یه قطره اشک از چشمهاش  جدا شد . جوی باریکی روی صورتش کشید و یواش افتاد رو سنگ قبر.